کمی کلافه ام

میروم سر بر شانه های ماه گذارم....

امشب آسمان تیره ی دلم

خالی از نور چشمک زن ستارگان خوشبختی ست

تنها کمی بر دامان شب

دلتنگی هایم را با ماه قسمت میکنم....

و در آغوش ظلمت

چشم بر هم خواهم نهاد

شاید فردا که چشم گشودم

بسترم ستاره باران بود....
 

کوچک تر که بودم

فکر می کردم بارون اشک خداست

ولی مگه خدا هم گریه می کنه چرا باید دل خدا بگیره !!!

دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم

تا بوی خدا رو حس کنم

اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت

کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم !!!

آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد

حس میکرم که آدما دل خدا رو شکستند

ویا از یاد خدا غافل شدند

همه می گفتند باران رحمت خداست

ولی حس کودکانه من می گفت:

خدا دلش از دست آدما گرفته

الکساندر دوما میگه : هیچ وقت قول یک پسر بچه را جدی نگیر اما همیشه از تهدیدات یک دختر بچه بترس

خدایا نسیم نوازش کجاست ... کویرم ، سرآغاز بارش کجاست بیا تا به لبخند عادت کنیم ... به این راز پیوند عادت کنیم بیا ساده مثل چکاوک شویم ... بیا باز گردیم و کودک شویم
زری.................

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

زری

دو تا لره به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! اولی میگه: مگه خودت نمیخوای بیای

ماهی اگه از آب جدا بشه فنا می شه،من ماهی ام تو آبی / فدات بشم الهی

زری

قانون 23 نیوتن :در پسرها هرگز عشق از بین نمی رود، فقط از دختری به دختر دیگر انتقال می یابد !

یه یارو رفت حج . نه طواف میکرد نه نماز می خوند ازش پرسیدن چرا گفت به ما گفتن همه چیز با کاروانه

یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو سه ماه بیشتر زنده نیست یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست و یاد گرفتم هر چه عا شق تری ، تنهاتری

عشق با لبخند شروع میشود با بوسه شکوفا می شود با گریه رشد می کند با ۱۱۰تمام می شود

میدونی چرا معرفت ها کم شده؟ چون همش در تو جمع شده
زری

یکی بود یکی نبود.زیر این سقف کبود یه غریبه اشنا دل و جونمو ربود.اینجوری نگام نکن گل یاس مهربون.اون غریبه خودتی همیشه پیشم بمون

میدونی آدما بین الف تا ی قرار دارند. بعضی ها مثل " ب " برات میمیرند، مثل " د " دوستت دارند، مثل " ع " عا شقت میشوند، مثل " م " منتظر می مونند ....................زری"

کلاس عشق ما دفتر ندارد شراب عاشقی ساغر ندارد بدو گفتم که مجنون تو هستم هنوز آن بی وفا باور ندارد
نه میدونم باورم داره فداش زری

قاب عکستو زدم جای ساعت دیواری.از اون موقع به بعد تو شدی تمومه لحظه هام . . .
زری............................وخیلی حرفها

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد.کس جای در این منزل ویرانه ندارد.دل را به کف هر که دهم باز پس آرد.کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
زری....................................دوستت داره

اگر میدانستی که چه طعمی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از من خسته نمی پرسیدی که چرا تنهایی

عمری با غم عشقت نشستم.به تو پیوستم واز خود گسستم.ولیکن سرنوشتم این دوحرف بود.تو را دیدم. پرستیدم . .............................زری

چه ساده با گریستن خویش زاده می شویم و چه ساده با گریستن دیگران از دنیا می رویم و میان این دو سادگی معمایی میسازیم به نام زندگی
زری........................دوستت داره

وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد

حالا که بشکن بشکنه امیدوارم یکی هم ماله تورو بشکنه

نیش زخم دوست از نیش عقرب بدتر است... پس بزن عقرب که دردش کم تر است

خدایا نسیم نوازش کجاست ... کویرم ، سرآغاز بارش کجاست بیا تا به لبخند عادت کنیم ... به این راز پیوند عادت کنیم بیا ساده مثل چکاوک شویم ... بیا باز گردیم و کودک شویم

کی میتونه بعد تـــو محرم راز مـــن بشه

کی میتونه بعد تــــو همه نیاز مـــــن بشه

کی جاتون میگیره و درد دلامو گوش میده

کی دیوونه کرنو مثل چشــــــات خوب بلده

بـعـــضی وقتا میامو یواشــــکی می بینمــت

وقتی که غنچــــه بودی خودم باید می چیدمت

کی به جای مــــــن برات شبا لالایــی میخونه

شنیدم اون غریبـــــــــــه قـــدر تــورو نمیدونه

غریــــــــبه تورو خـــــــــــدا عشقمو اذیت نکنی

قــول مـــــــــردونه بده بهش خیــــــــــانت نکنی

قــــول بده چشمــــای اون هیچ موقع اشـکو نبینه

قول بده که هیچ شبی چشم انتظــــــــــــارت نشینه

بگو که عاشقشــــــــی همیشـــــــــه اون دوس داری

حالا که یـــــــــار توه هیچی براش کــــــــــم نذاری


زری همون دریای ارام............................................................................

تو به من خنديدی ....


و نمی دانستی  ....


من به چه دلهره از باغچه همسايه                 سيب را دزديم
.....


باغبان در پی من تند دويد


سيب را دست تو ديد


غضب آلود به من کرد نگاه


سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
  ..........


و تو رفتی و هنوز
.......


سالها هست که در گوش من آرام آرام


خش خش گامهايت تکرار کنان


ميدهد آزارم
........


و من انديشه کنان                           غرق اين پندارم
.....

 


که چرا ؟                     خانه کوچک ما
....


سيب نداشت  ........... .

 

 

 

در دنیا بودن، وابستگی نیست.

 

 وابستگی، حضور دنیا در ذهن است

 

 و  وقتی دنیا در ذهن ناپدید میشود

 

 این را وارستگی میگویند

 


خوش دارم که در نیمه های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشانها صعود نمایم، محو عالم بی نهایت شوم . از مرزهای علم وجود  در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم. زری

 


ادامــه مـطـلـب


سهم هر ایرانی از یارانه نان

 


 

 

 

برای دانلود رمان سینوهه اینجا کلیک کنید

برای دانلود رمان دریا نوشته ی مودب پور اینجا کلیک کنید .

برای دانلود رمان بسیار زیبای یاسمین نوشته ی م.مودب پور اینجا کلیک کنید .

برای دانلود رمان دالان بهشت اینجا کلیک کنید .

برای دانلود رمان عاشقانه لیلی و مجنون اینجا کلیک

مطالب پيشين
» ميدوني دلم گرفته؟
» چی بخونم
» به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
» عشق یعنی....!
» سوختم
» سیمین بهبهانی
» داستان
» I LOVVE YOU
»
» دستان خالیه من

انقدر مستم که بی قایق به دریا می روم

 زری..................................

یا به عشقم میرسم یا غرق دریا می شوم

گفتی که می بوسم تو را، گفتم تمنا می کنم

گفتی اگر بیند کسی، گفتم که حاشا می کنم

گفتی ز بخت بد اگر ناگه رقیب آید ز در

گفتم که با افسون گری او را ز سر وا می کنم


گفتی که تلخی های می، گر ناگوار افتد مرا

گفتم که با نوش لبم آن را گوارا می کنم

گفتی چه می بینی بگو، در چشم چون آیینه ام

گفتم که من خود را در او عریان تماشا می کنم


گفتی که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند

گفتم که با یغماگران باری مدارا می کنم

گفتی که پیوند تو را با نقد هستی می خرم

گفتم که ارزان تر از این من با تو سودا می کنم


گفتی اگر از کوی خود روزی تو را گویم برو

گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم

گفتی اگر از پای خود زنجیر عشقت وا کنم

گفتم ز تو دیوانه تر دانی که پیدا می کنم 
زری

بلای خودت میخونم که دوصط دالم...!

اون دو تا مست چشات منو خوابم میکنه

ذره ذره اون نگات ، داره آبم میکنه

 

داره میمیره دلم واسه مخمل نگات

همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات

 

مثله یک رویای خوش پا گرفتی تو شبام

از یه دنیای دیگه ، قصه ها گفتی برام

 

هنوز از حرم تنت داره میسوره تنم !!

از تو سبزه زار شده خاک خشک بدنم

 

دستای عاشق تو منو از نو تازه ساخت

دل نا باور من ، جز تو عشقی نشناخت

 

داره میمیره دلم واسه مخمل نگات

همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات

.......همه رنگی رو شناختم من با اون رنگ چشات

 

اون دو تا مست چشات.....

 

 

 

داستان مردی را که هرگز نمی شناختم شنیدم٬ که حتماً خدا می خواست که این داستان را بشنوم. او رئیس امنیت شرکتی بود که باقیمانده اعضای خود را از حمله به برجهای دوقلو آمریکا دعوت کرده بود تا فضای اداره خود را با آنها قسمت کنند. با صدایی پراز وحشت داستان اینکه چرا این افراد جان سالم بدر بردند و همکارانشان کشته شدند را تعریف کرد. تمام داستانها تنها چیزهای کوچکی بودند.
مدیر آن شرکت بخاطر اینکه پسرش مهدکودکش شروع شده بود٬ آنروز دیر به سرکار می آید. شخص دیگری بخاطر اینکه آنروز نوبتش بود که کیک به سرکار بیاورد٬ زنده مانده بود.اما برای من جالبتر فردی بود که آنروز صبح یک جفت کفش قرمز نو می پوشد او مسافت زیادی را تا محل کار طی می کند٬ ولی درست قبل از رسیدن به محل کار پاهایش تاول میزند جلوی یک داروخانه می ایستد تا چسب زخم بخرد و بخاطر همین زنده می ماند.

بنابران حالا وقتی در ترافیک گیرکردم٬ به آسانسور نمیرسم٬ برمیگردم تا تلفن را جواب بدم و...همه این چیزهای کوچک که مرا ناراحت میکنند...با خودم فکر می کنم که اینجا دقیقاً همانجائیست که خدا میخواهد من در آن لحظه باشم. امیدوارم که خدا با همین چیزهای کوچک به برکت دادن شما ادامه دهد.

یک صدای آرام درونی
تا حالا شده که نشسته باشید که ناگهان احساس کنید که باید کاری برای کسی که به او اهمیت میدهید٬ بکنید......آن خداست که از طریق روح القدس با شما حرف میزند.

آیا تا حالا شده که یکدفعه در مورد شخصی که مدت طولانی است که ندیدید  فکر کنید و سپس میدانید که او را  بزودی خواهید دید و یا از او تلفن یا نامه ای دریافت خواهید کرد... آن خداست... چیز تصادفی نیست.

آیا شده که یک چیز عالی بدون آنکه آنرا خواسته باشید دریافت کرده باشید...مثل پولی از جایی که فکرش را هم نمی کردید ٬ قرضی که صاف شده٬ بن خرید رایگان کالا ازجائیکه می خواستید چیزی از آنجا برای خود بخرید اما بزاعت مالی آنرا نداشته اید...  آن خداست... او خواست دل شما را میداند.

آیا در موقعیتی بودید که نمی دانستید چکار کنید که وضعیت را بهتر کنید٬ اما حالا که به عقب نگاه میکنید...  آن خداست... که شما را از میان تمامی رنجها عبور داده تا روز روشن او را ببینید.
آیا فکر میکنید که من شیطون ترین پسر دنیا  این مطلب را همینجوری برای شما پیدا کردم و نوشتم ، خدا به شما فکر می کرده و از من خواسته که به شما فکر کنم و این مطالب را براتون بنویسم !!!!
این خداست که...!!

لبخند بزنید... این یکی از بهترین تبلیغها برای خداست...

لطفا در مورد این مطلب نظر خودتون رو برام بذارید

 Aye-aye  موجودی متعلق به ماداگاسکار است که دارای دندانهایی مانند دندانهای حیوانات جونده و انگشت میانی باریک جهت انطباق با خصوصیات زیست شناختی (مانند دارکوب) است. این موجود جزء بزرگترین پستانداران ابتدایی محسوب می شود و از طریق شیوه یافتن مواد غذایی مورد نیازش شناخته می شود. به این ترتیب که به آرامی بر روی تنه درختان به منظور پیدا کردن کرم حشره ضربه می زند و سپس به کمک دندانهایش در آن قسمت حفره ای ایجاد کرده و انگشت میانی و باریکش را جهت بیرون کشیدن کرم به داخل حفره می برد. Aye-aye ها تنها نوع در گونه Daubentoniidae و infraorder Chiromyiformes هستند. این موجود تنها نوع باقی مانده از گروه خود است. نوعی دیگر از این موجودات در چندین دهه گذشته منقرض شدند

دانشمندان معتقدند ماهی blobfish در خطر انقراض قرار دارد. این گونه ماهی می‌تواند تا 30 سانتی‌متر رشد کند و ممکن است به دلیل صید بیش از حد تا چندی دیگر به طور کامل از روی زمین محو شود. این ماهی که در عمق بیش از 800 متر آب دریاهای استرالیا و تاسمانی  زندگی می‌کند ، به ندرت توسط انسان دیده شده است. اما تقریبا در همان عمقی زندگی می‌کند که خرچنگ‌ها زندگی می‌کنند. به همین دلیل توسط ماهیگیران در حین صید خرچنگ شکار می‌شود.

 

میمون قد کوتاه، میمونی است که در غرب برزیل،شرق پرو،اکوادور و جنوب شرقی کلمبیا زندگی می کند.این حیوان کوچکترین میمون جهان است و طول بدنش بدون احتساب دمش 14 الی 16 سانتی متر است. وزن جنس نر 140 گرم و وزن جنس ماده در حدود 120 گرم است

 

 خرگوش آنگورا بدلیل موهای نرم و بلندش یکی از انواع خرگوشهای خانگی محسوب می شود. خرگوش آنگورا یکی از قدیمی ترین خرگوشهای اهلی است که به همراه گربه و بز آنگورا برای اولین بار در آنکارا، ترکیه دیده شد. خرگوش آنگورا حیوان خانگی مورد علاقه خانواده های اشرافی در فرانسه در سالهای 1700 بود که دراواخر همان قرن به اروپا نیز آمد. انواع مختلفی از این نوع خرگوش وجود دارد که 4 نوع آن از انواع آربا از قبیل نژاد فرانسوی، آلمانی، غول پیکر، انگلیسی، خال خالی، چینی، سوئیسی و فنلاندی هستند.

 

 این جانور از رده پستانداران است و به "تنبل" نیز معروف است. شش گونه حیوانات از پستانداران متوسط هستند که در آمریکای مرکزی و آمریکای جنوبی یافت می‌شوند.با توجه به انواع شناخته شده می توان آنها را به دو گروه ۲ انگشتی و ۲ انگشتی تقسیم کرد.

 

 

این میمون در جنگلهای آمریکای جنوبی بوِیژه در برزیل، گویان فرانسه، سورینام و ونزوئلا زندگی می کند. عمدتا از میوه ها برای تغذیه استفاده می کند اما از حشرات کوچک نیز استفاده می کند.

 

اين میمون که به ميمون پوزه دراز نیز مشهور است و در جزيره اي در جنوب شرقي آسيا زندگي مي كند. رنگ اين ميمون قهوه اي مايل به قرمز است و به دلیل شکل عجیب بینی اش در عالم حیوانات معروف است. این میمون شکم بزرگی نیز دارد که ناشی از روش تغذیه اوست. سیستم گوارشی پیچیده و عجیبی نیز دارد.

 

 این پستاندار کوچک در سوماترای جنوبی، برونئو و جزایر اطرافش زندگی می کند. این حیوان، با دم بلند و بی مو و چشمان بسیار درشت و گردش شناخته می شود. دست ها و بالاتنه اش کوتاه و پاها و پایین تنه اش بلند است که باعث می شود این جانور بتواند بپرد. تنوع رنگی از زیتونی کمرنگ یا قهوه ای مایل به قرمز تا قهوه ای مایل به خاکستری تیره یا روشن در خز این جانور به چشم می خورد. نیز این تنوع رنگ ممکن است به سن حیوان هم بستگی داشته باشد.

 

 اکسولوتل( Axolotl ) مخلوق کوچک و ناشناخته که محبوبیت زیادی بعنوان یک حیوان خانگی دارد. این حیوان به "ماهی راه رونده مکزیکی" مشهور است، اکسولوتل همانند قورباغه و وزغ واقعا دوزیست است. اکسولوتل خویشاوندی نزدیکی با سمندر مکزیکی دارد، سمندر در جزیره زندگی میکند اما اکسولوتل کاملا وابسته به آب است. هردو آنها دارای شش هستند اما تنفس اصلی آنها بیشتر از آبشش است که در طول بدن و در میان پوستشان قرار دارد.

 

انسان ،‌خارق العاده ترين موجود هستي ،‌موجودي كه جسمي خاكي و روحي خدايي دارد ، تاوقتي در رحم مادرش قرار دارد ، در مايع زندگي مي كند ،‌وقتي وارد دنيا مي شود ،‌خلق و خوي حيواني وي نيز پديدار مي شود ،‌از خدا فاصله مي گيرد ، آشوب مي كند ، همه چيز را براي خودش فدا مي سازد ،جنايت مي كند ، اموال ديگران را غارت مي كند ،‌به ناموس ديگران چشم دارد ،‌و حاضر است همه نباشند تا فقط او باقي بماند و وقتي مرد ،‌همه از ترس بوي تعفن وي سعي دارند هرچه زودتر آن را در خاك مخفي نمايند

دوستتون دارم  زری[

 

آدمی اگر پيامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نيست، زيرا :

اگر بسيار كار كند، می‌گويند احمق است ! اگر كم كار كند، می‌گويند تنبل است!

اگر بخشش كند، مي‌گويند افراط مي‌كند! اگر جمعگرا باشد، می‌گويند بخيل است!

اگر ساكت و خاموش باشد می‌گويند لال است!!! اگر زبان‌آوری كند، می‌گويند ورّاج و پرگوست ..!

اگر روزه برآرد و شب‌ها نماز بخواند می‌گويند رياكاراست!!! و اگر نكند میگويند كافراست و بی‌دين .....!!!

لذا نبايد بر حمد و ثنای مردم اعتنا كرد و جز ازخداوند نبايد ازكسی ترسيد.

پس آنچه باشید که دوست دارید. شاد باشید  مهم نیست که این شادی چگونه قضاوت شود.


خرداد 1390
اردیبهشت 1390
بهمن 1389

آرشیو موضوعی
آشنایی
دوستی
روابط در دوست
((عشق))
روابط در عشق ورزی
ازدواج
روابط در زندگی
خاطره ی یک دوستی
خاطره ی بهترین عشق
خاطره ی تجربه از زندگی مشترک
خاطره های زمان دانشجویی

پیوندها


 

منو حالا نوازش کن همين حالا که تب کردم اگه لمسم کني شايد به دنياي تو برگردم

· 

هنوزم مي شه عاشق بود تو باشي کار سختي نيست بدون مرز با من باش اگر چه ديگه وقتي نيست

· 

نبينم اين دم رفتن تو چشمات غصه مي شينه همه اشکاتو مي بوسم مي دونم قسمتم اينه تو از چشماي من خوندي که از اين زندگي خستم

· 

کنارت اونقدر آرومم که از مرگ هم نمي ترسم تنم سرده ولي انگار تو دستاي تو آتيشه خودت پلکامو مي بندي و اين قصه تموم مي شه

· 

اگر روزی تهدیدت کردند، بدان در برابرت ناتوانند! اگر روزی خیانت دیدی، بدان قیمتت بالاست! اگر روزی ترکت کردند، بدان با تو بودن لیاقت می خواهد

· 

تو ویترین زندگی هرگز به عروسکی نگاه نکن که نمیتونی به دستش بیاری چون اون وسوسه ات میکنه عرسکی که تو دست داری رو از دست بدی

· 

همیشه سکوتم به معنای پیروزی تو نیست، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی شب امتحان خوابگاه دخترا.. وااااااااااای فقط 20 بار کتاب و خوندم . شب امتحان خوابگاه پسرا.. بچه ها شایعه شده فردا امتحانه..!


اينگونه به زندگي نگاه کنيد
مرد رابه عقلش نه به ثروتش
زن را به وفايش نه به جمالش
دوست را به محبتش نه به کلامش
عاشق را به صبرش نه به ادعايش
مال را به برکتش نه به مقدارش
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
غذا را به کيفتش نه به کميتش
درس را به استادش نه به سختيش
دانشمند را به علمش نه به مدرکش
مدير را به عملکردش نه به جايگاهش
دل را به پاکيش نه به صاحبش
جسم رابه سلامتش نه به لاغريش
FADATTTTTTT ZARIسخنان را به عمق معنايش نه به گوينده اش
 

چارلز استیون هامبی : خود فریبی به این صورت

 بیان شده است که انگار روی وزنه‌ای ایستاده‌اید تا

 خود را وزن کنید، در حالی که شکم‌ تان را تو

 داده‌اید.


 
الیزابت استون : بچه‌دار شدن تصمیم خطیری‌ست.

 با این تصمیم می‌گذارید که قلب‌تان تا ابد جایی در

 بیرون و دور و برتان به سر برد.

 

جی.‌ام. بری : می‌شود از امشب قانون تازه‌ای در

 زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیش‌تر

 از نیاز، مهربان‌ باشیم.

 

الکس تان : شاید چشم‌های ما نیاز داشته باشند

 که گاهی با اشک‌های‌مان شسته شوند، تا بار

 دیگر زندگی را با نگاه شفاف‌ تری ببینیم.


انتوان چخوف : دانشگاه تمام استعدادهای افراد از

 جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند.

 

آلبر کامو : بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا

 هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که

 نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا

 فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست 
 

 پروفسور حسابی  : جهان سوم جایی است که هر

 کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه‌اش خراب

 می‌شود و هر کسی بخواهد خانه‌اش آباد باشد

 باید در تخریب مملکتش بکوشد.

 

  ویل دورانت : هر شکلی از حکومت محکوم به

 نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا

 نهاده شده است.   

 

مردم دو دسته‌اند، یا گول می‌خورند یا گلوله !!!!!!! 

از دفتر خاطرات یک دیکتاتور. 

 
ارد بزرگ : هیچگاه امید کسی را ناامید نکن ، شاید

 امید تنها دارایی او باشد . 

 
افلاطون : من هیچ راه مطمئنی به سوی

 خوشبختی نمی شناسم. اما راهی را می شناسم

 که به ناکامی منجر می شود. گرایش به خشنود

 ساختن همگان. 


وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون

 وقتی که داری سقوط میکنی ازکنار همین آدمها رد

 میشی !!!!!

 

 

ابن سینا : من در میان موجودات از گاو خیلی

 می‌ترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد .

 

نارسیس : لشکر گوسفندان که توسط یک شیر

 اداره می‌شود، می‌تواند لشکر شیران را که توسط

 یک گوسفند اداره می‌شود، شکست دهد.

 

جورج برنارد شاو : مدتها پیش آموختم که نباید با

 خوک کشتی گرفت،   خیلی کثیف می‌‌شوی و

 مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد.

 

مونتسکیو : آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد

 به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد

 خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است

 زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور

 میکند.


انیشتین :دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه

 به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که

 شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی

 دهند.



نلسون ماندلا : بگذار عشق خاصیت تو باشد نه

 رابطه خاص تو با کسی.......



آلبرت انیشتین : مرد به این امید با زن ازدواج میکند

 که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد

 ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر

 دو ناامید میشوند...

 

روان‌نژندها توی آسمان، قصرها می‌سازند.

 روان‌پریش‌ها توی آن‌ها زندگی می‌کنند.

 روان‌پزشک‌ها می‌روند اجاره‌ها را می‌گیرند....

* ما بهشت را برای کسانی که دل مومنین را شاد کنند مباح ساختیم. (حدیث قدسی)

* نشانه آدمیان بهشتی تبسم همیشگی است. (رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)

* بعد از سلامتی خنده بزرگترین نعمت خداست.(امام علی علیه‌السلام)

* خنده و تبسم نشانه بارز خوشرویی است و آن موجب دوست یابی است. (امام علی علیه‌السلام)
* خنده فشار خون را تعدیل می‌کند.

* خنده سن افراد را کمتر نشان می‌دهد.(قابل توجه خانومای محترم)

* خنده زبان مشترک همه جهانیان است.
* خنده هیچ هزینه‌ای ندارد.

* خنده پیامی زیبا دارد و آن این است: به سوی من بیایید.

* خنده ، خنده می‌آورد و مسری است.

 
یک روز آموزگار از دانش‌آموزانی که در کلاس بودند پرسید:

آیا می‌توانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق، بیان کنید؟

برخی از دانش آموزان گفتند:

با بخشیدن، عشقشان را معنا می‌کنند.

برخی؛ دادن گل و هدیه

و برخی؛ حرف‌های دلنشین را، راه بیان عشق عنوان کردند.

شماری دیگر هم گفتند:

با هم بودن در تحمل رنج‌ها و لذت بردن از خوشبختی را، راه بیان عشق می‌دانند.

در آن بین، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد:

یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند، طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند. یک قلاده ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر، تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود. رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک‌ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان لحظه، مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت. بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه‌های مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.

داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد. راوی اما پرسید:

آیا می‌دانید آن مرد در لحظه‌های آخر زندگی‌اش چه فریاد می‌زد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!

راوی جواب داد:

نه، آخرین حرف مرد این بود که، عزیزم، تو بهترین مونسم بودی. از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.

قطره‌های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد:

همه زیست شناسان می دانند که ببر فقط به کسی حمله می‌کند که حرکتی انجام می‌دهد و یا فرارمی‌کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک، با فدا کردن جانش، پیش‌مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه‌ترین و بی‌ریاترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.

عشق پر معنا ترین کلمه ایست که انسان در زندگی خود گفته است

درباره وبلاگ

زندگي جيره ي مختصري است.........

مثل يك ليوان چاي.....

و كنارش عشق است.......

مثل يك حبه ي قند .....



زندگي را با عشق نوش جان بايدكرد   تقدیم به عزیزانم زری فدایتان

حماقت های شیطان پرستی

تتوی کره چشم... این عمل نزدیک 2000 سال پیش انجام می‌شد و در قرن نوزده و اوایل بیست یک عمل پیش پا افتاده بود... با آمدن لنزهای چشمی این عمل منسوخ شد.



کنده‌کاری روی بدن با تیغ: این عمل در بین افراد شرق آسیا دیده شده... در کل این عمل در رده تتو قرار می‌گیرد و کسانی که این عمل رویشان انجام می‌پذیرد گفته‌اند درد چندانی نسبت به تتو ندارد.


کاشت زیور آلات و اشیا زیر پوست: این عمل با قرار دادن تکه‌هایی از اشیا در زیر پوست و برجسته کردن آن بخش می‌باشد. خالق این روش دیوانه‌وار فردی به نام Steve Haworth  می‌باشد.


فلزکاری روی بدن: این عمل دردناکترین نوع تغییرات روی بدن است. در این روش آهن را بسیار داغ می‌کنند و سپس در تکه‌های مختلف روی بدن قرار می دهند.

آویز کردن بدن: دلیل خاصی نیست جز حماقت.


زبان ماری: یکی از جدیدترین روشهای تغغیر روی بدن اشقاق زبانی است که زبان را به اصطلاح عامیانه تا میانه به دو نیم نصف می‌کنند و بعد از عمل زبان می تواند روی دیگری حرکت مار گونه داشته باشد.


گوشهای نوکدار: این روش توسط یک پزشک نیویورکی به نام Dr. Lajos Nagy ابداع شده که قصدش نزدیک کردن ملت به چهره‌های اساطیری است.