بدون شــــــــــــــــــــرح !!!!!!!! نظرتون چیه ؟؟؟؟؟؟

 
پتاسیم آن ناراحتی معده، اسهال خونی و اسهال و حالت تهوع و استفراغ را برطرف می‌کند...

لیموشیرین، بومی کشور هند و سرشار از مواد مغذی است.

به نوشته «ehow»، لیموشیرین طعم شیرین دارد و منبع عالی ویتامین c، آهن و مس است.

خواص:

*ویتامین c موجود در آن، در درمان سریع سرماخوردگی موثر است.

*عملکرد کبد را تقویت می‌کند و ناراحتی‌های گوارشی را برطرف می‌کند.

*مانع از بروز بیماری اسکوربوت، نوعی بیماری خونی ناشی از کمبود ویتامین ث
 
می‌شود. علایم این بیماری شامل لثه‌های متورم، موارد مکرر سرماخوردگی و آنفلوآنزا و
 
ترک خوردگی گوشه لب است.

*طعم شیرین لیموشیرین، با تحریک کردن بزاق دهان باعث هضم سریع غذا می‌شود.

*اسید موجود در آن سموم را دفع می‌کند.

*پتاسیم آن ناراحتی معده، اسهال خونی و اسهال و حالت تهوع و استفراغ را برطرف می‌کند.

*لکه‌های پوستی را از بین می‌برد و باعث شادابی پوست می‌شود.

*خاصیت خنک کننده دارد.

*بدون چربی و سدیم است.

*گلودرد را برطرف می‌کند.

*کمبود آب را جبران می‌کند.

*لیموشیرین، سرگیجه را برطرف می‌کند.

*عامل ضدعفونی کننده بدن است و به طور طبیعی از تخمیر در معده جلوگیری می‌کند.

*به کاهش وزن کمک می‌کند.

*لیموشیرین با بهبود بخشیدن به عملکرد قلب باعث گردش مناسب خون می‌شود


 در خانه‌تان منتظر آژانس يا سرويس نشسته‌اید اما بدون اینکه دلیلش را بدانید وجودتان پر از استرس و نگرانی است بدتر از همه قرار مهمی‌ هم دارید که این حالت ممکن است آن را تحت تاثیر قرار دهد و بدتر از همه اینها نداشتن وقت است؛ اشتباه است اگر فکر کنید نمی‌توانید در این زمان محدود برای به دست آوردن آرامش تان انجام دهید، کافی است به یکی از این پیشنهادها عمل کنید تا ظرف 5 دقیقه (تنها 5 دقیقه) به آرامش برسید.

1. نفس عمیق بکشید

برای چند دقیقه کارتان را رها کنید، یک جای راحت و خلوت بنشینید. نوک انگشت میانی و شست‌تان را به هم بچسبانید. چشمان‌تان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. ممکن است این توصیه کمی ‌تکراری به نظر برسد اما تجربه نشان داده که کاملا موثر است. این روش یکی از روش‌های تمرکزی است که در یوگا یاد می‌دهند. خوبی این روش این است که در هر جایی می‌توانید انجام دهید، حتی در وسط غرفه سوپر مارکت.

 2. به یک سفر خیالی بروید

خیلی وقت‌ها ناراحت و مضطرب هستید و ممکن است فکر کنید که کاش می‌شد به جای همه این مشغولیت‌ها به یک مسافرت بروید. طبق روش، برای انجام دادن این کار همان پنج دقیقه کافی است. چشمانتان را ببندید و خودتان را در دلپذیرترین جایی که تا به حال مسافرت کرده‌اید یا دوست دارید به مسافرت بروید تصور کنید. تصویر ذهنی یک ساحل شنی با شن‌های طلایی و گرم و موج‌های آبی دریا که به کف پاهایتان می‌خورد می‌تواند موجب احساس آرامش شود. سعی کنید حتی جزییات جایی که در ذهن به آنجا مسافرت می‌کنید را هم تصور کنید، صدای موج دریا، بوی ساحل و گرمی‌آفتاب.

 3. بالانس بزنید

در یک مطالعه عنوان شده است که در بعضی افراد، بالانس زدن و وارونه شدن برای چند ثانیه تا چند دقیقه می‌تواند موجب آرام شدن آنها شود. بازگشت سریع‌تر و راحت‌تر خون به داخل مغز و یا کم رسیدن خون حاوی اکسیژن می‌تواند موجب یک جور حالت سرخوشی شود. برعکس دیدن تصاویر و دنیای اطراف در این وضعیت هم می‌تواند توجه شما را از مساله استرس‌زا منعطف کند. حفظ تعادل در وضعیت وارونه هم بیشتر موجب متمرکز شدن و آرامش شما می‌شود.

 4. از ته دل بخندید

از نظر روانشناسان این مساله که خنده می‌تواند موجب آرامش شود کاملا ثابت شده است. خنده با پایین آوردن سطح کورتیزول در خون موجب کنترل استرس می‌شود. در مواقع نگرانی و استرس، سعی کنید از ته دل بخندید. برای خودتان جوک تعریف کنید. به یک خاطره بامزه فکر کنید و اگر هیچ کدام از اینها هم گیرتان نیامد همین طور الکی بخندید.

  5. طناب بزنید البته مواظب باشيد نيفتيد

طناب زدن فقط برای بدن سازها یا کسانی که به خاطر بیماری قلبی باید ورزش کنند مناسب نیست. بررسی‌ها نشان داده است که 20 دقیقه طناب زدن مقدار زیادی اندروفین در بدن آزاد می‌کند. اندروفین هورمونی است که موجب بوجود آمدن سرخوشی می‌شود. به غیر از این حرکت تکراری و مداوم طناب موجب ریلکس شدن عضلات و تمرکز و آرامش اعصاب می‌شود.

 6.به يكي از دوستاني صميمي زنگ بزنيد و يك گپ دوستانه 

حمایت گرم یک بزرگ‌تر یا صحبت کردن با یک دوست در شرایط بحرانی می‌تواند کمک زیادی برای رسیدن به آرامش بکند. حمایت اجتماعی یکی از موثرترین روش‌هایی است که برای کنار آمدن با شرایط استرس‌زا و ناراحتی شناخته شده است. چند دقیقه صحبت کردن با پدر و مادر یا دوستی که حرفتان را می‌فهمد از هر آرام بخشی سریع‌تر عمل می‌کند. حتی اگر نمی‌توانید با آنها صحبت کنید برایشان پیغام بگذارید یا پیامک بفرستید.

7. کمی ‌آهنگ گوش کنید

آهنگ‌هایی که با آنها خاطره خوب دارید را برای این جور مواقع کنار بگذارید. خیلی از آدم‌ها با آهنگ‌هایی که در جوانی گوش کرده‌اند خاطره دارند و واکنش خوبی به شنیدن آن نشان می‌دهند. دکتر سوزان‌هانسر، مسئول بخش موزیک درمانی دانشگاه برکلی می‌گوید:" فرقی نمی‌کند که چه آهنگی باشد، فقط آهنگی را انتخاب کنید که به شما حس خوبی می‌دهد


دنياي كد آهنگ پسر جهنمي

مرجع کد آهنگ


نوشته شده در تاريخ جمعه بیستم آبان 1390 توسط زریاومد پيشم حالش خيلي
 
 
عجيب بود فهميدم با بقيه فرق مي‌کنه. گفت: حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه. گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال مي‌شم بتونم کمکتون کنم. گفت: من رفتني‌ام! گفتم: يعني چي؟ گفت: دارم مي‌ميرم. گفتم: دکتر ديگه‌اي رفتی، خارج از کشور؟ گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نمي‌شه کرد. گفتم: خدا کريمه، انشاالله که بهت سلامتي مي‌ده. با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم یعنی خدا کريم نيست؟ فهميدم آدم فهميده‌ايه و نمي‌شه گل ماليد سرش. گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟گفت: من از وقتي فهميدم دارم مي‌ميرم خيلي ناراحت شدم از خونه بيرون نميومدم. کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن. تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم. خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم. اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت. خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نمي‌کرد. با خودم مي‌گفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن. آخه من رفتني‌ام و اونا انگار موندنی. سرتونو درد نيارم من کار مي‌کردم، اما حرص نداشتم. بين مردم بودم اما بهشون ظلم نمي‌کردم و دوستشون داشتم. ماشين عروس که مي‌ديدم از ته دل شاد مي‌شدم و دعا مي‌کردم. گدا که مي‌ديدم از ته دل غصه مي‌خوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک مي‌کردم. مثل پيرمردا برای همه جوونا آرزوي خوشبختي مي‌کردم. الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و مهربون شدم. حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن منو قبول مي‌کنه؟ گفتم: بله، اونجور که می‌دونم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه. آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر، وقتی داشت مي‌رفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟ گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!! يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟ گفت: بيمار نيستم! گفتم: پس چي؟ گفت: فهميدم مردنيم، رفتم دکتر گفتم: مي‌تونيد کاري کنيد که نميرم گفتن: نه گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند: نه! خلاصه حاجي مارفتني هستيم وقتش فرقي داره مگه؟ باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد.

شمعی در تاریکی
هیچ کس آنقدرفقیرنیست که نتواند لبخندی هدیه دهد 
 
و هیچ کس آنقدر ثروتمند که به لبخندی نیاز نداشته باشد
  

₪░♥♂♥کلبهـ عشـق زری و افسی♥♀♥░₪

★کلبه عشق من + تو

Archives

مرد ها در چار چوب عشق٬ به وسعت غیر قابل انکاری نامردند!

برای اثبات کمال نا مردی آنان٬ تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و

 فریب خورده ی یک زن ٬ احساس می کنند مردند.

 تا وقتی که قلب زن، عاشق نشده٬ پست تر از یک ولگرد٬ عاجز تر

 از یک فقیر و گداتر از همه ی گدایان سامره پوزه بر خاک و دست تمنا

به پیشش گدایی میکنند ....اما وقتی که خیالشان از بابت قلب زن راحت شد

 ٬ به یکباره یادشان می افتد که خدا مردشان آفرید!

.....و آنگاه کمال مردانگی را در نهایت نا مردی جست و جو میکنند...!

                                               دکترعلی شریعتی

 

خسته ام از اين زندان كه نامش "زندگي"ست

                             پس قشنگي هاي دنيا دست كيست ؟

باختم در عشق اما تقصير كيست...

                          ساختم با درد تنهايي مگرتقدير چيست؟

آنگاه که غرور کسی را له می کنی،

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،

آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،


…آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری
،


می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی

                                     تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟

                                                               (سهراب سپهري)

 وقتي تو با شادي صورتت سرخ است و من باسيلي....

 وقتي خواستن براي تو توانستن است و براي من آرزو.....

 باهم برابريم؟؟

وقتي تو شب به رختخواب ميروي تنها فكرت خوابيدن است ومن

 به تنها چيزي كه فكر نميكنم ، خواب است.........

 باهم برابريم؟؟

وقتي  تو……..وقتي  من ……

من به اين  نابرابريها مشكوكم!


     شقایق گفت  با خنده : نه تب دارم ، نه بیمارم

اگر سرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم 
گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی

یکی از روزهایی ، که زمین تب دار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت ، تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده ، تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته ، به پایش خار بنشسته

و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود

ز آنچه زیر لب می گفت : شنیدم ، سخت شیدا بود

نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش

افتاده بود ، اما طبیبان گفته بودندش

اگر یک شاخه گل آرد ، ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را ، بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش ، آندم شفا یابد

چنانچه با خودش می گفت ، بسی کوه و بیابان را

بسی صحرای سوزان را ، به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده ، که افتاد چشم او ناگه به روی من

بدون لحظه ای تردید ، شتابان شد به سوی من

به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و
به ره افتاد و او می رفت ، و من در دست او بودم
و او هرلحظه سر را رو به بالاها
شکر می کرد ، پس از چندی

هوا چون کوره آتش ، زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت : چه باید کرد؟

در این صحرا که آبی نیست
به جانم ، هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم ، هرگز دوایی نیست

واز این گل که جایی نیست ، خودش هم تشنه بود اما
نمی فهمید حالش را ، چنان می رفت و
من در دست او بودم ، و حالا من تمام هست او بودم

دلم می سوخت ، اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب ، نسیمی در بیابان کو ؟

و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانوهای خود خم شد ، دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد ، کمی اندیشه کرد ، آنگه

مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
زهم بشکافت ، زهم بشکافت
 

اما ! آه صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود ، با غم رو به رو می کرد

 

نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب ، خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل ، که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی ، بمان ای گل

و من ماندم نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی

و نام من شقایق شد

گل همیشه عاشق شد

 

اگر دروغ رنگ داشت..........؛

هر روز شاید، ده ها رنگین کمان، در دهان ما نطفه می بست،

و بیرنگی، کمیاب ترین چیزها بود.

اگر شکستن قلب و غرور، صدا داشت........؛ 

عاشقان، سکوت شب را ویران میکردند.

اگر براستی، خواستن، توانستن بود........؛

محال نبود وصال! و عاشقان که همیشه خواهانند،

همیشه می توانستند تنها نباشند.

اگر گناه وزن داشت........؛

هیچکس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

 خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله

میکردند، و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم.

اگر غرور نبود..........؛

چشمهایمان به جای لبهایمان سخن نمیگفتند، و ما کلام محبت را

 در میان نگاههای گهگاهمان، جستجو نمی کردیم.

اگر دیوار نبود، نزدیک تر بودیم.........؛

با اولین خمیازه به خواب می رفتیم،

و هرعادت مکرر را در میان ۲۴ زندان، حبس نمیکردیم.

اگر خواب حقیقت داشت..........؛

همیشه خواب بودیم.هیچ رنجی، بدون گنج نبود؛

 ولی گنج ها شاید، بدون رنج بودند.


اگر همه ثروت داشتند............؛

دلها، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند. و یک نفر در کنار خیابان خواب

 گندم نمی دید؛ تا دیگران از سر جوانمردی، بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او

 کنند. اما بی گمان، صفا و سادگی می مرد، اگر همه ثروت داشتند.


اگر مرگ نبود..........؛

همه کافر بودند، و زندگی، بی ارزشترین کالا بود.

ترس نبود؛ زیبایی نبود؛

و خوبی هم شاید.


اگر عشق نبود........؛

به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟

کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟

و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

 آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...


اگر کینه نبود......؛

قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند.

اگر خداوند؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد.......،

من بی گمان، دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز

هرگز ندیدن مرا…..آنگاه نمیدانم ، براستی خداوند کدامیک را می پذیرفت؟

                                    دکتر علی شریعتی

کسی هرگز نمی داند ، چه سازی می زند فردا

چه می دانی تو از دیروز.... چه می دانم من از فردا

همین "یک لحظه" را دریاب

 که فردا می شوی تنها .....!

 


متولدین فروردین : آهن
فلز زندگی متولدین فروردین آهن است که 9 برابر دیگران به آنها قدرت می دهد و شانس و موفقیت آنها را در زندگی نه برابر می کند . انرژی و اشتیاق روانی انها می تواند همچون مشعل فروزانی ٬ راه را برای دستیابی به آرمان های بزرگی که در سر می پرورانند روشن نماید. آنها پیشگامانی هستند که همواره دیگران را به سمت هدفی نایافتنی هدایت می نمایند.متولدین فروردین کمتر به دنبال اندوختن ثروت هستند.ولی اگر شروع به مال اندوزی کنند با چنان سرعتی پیش می روند که وقت نمی کنند بایستند و پول ها را بشمرند. در زمینه پول ٬ زمان و حتی لباس خود بسیار دست و دلبازانه عمل می کنند و هر قدر هم فقیر باشند همیشه چیزی برای بخشیدن دارند. آنها اعتقاد دارند که وقتی به دیگران کمک می کنند نه فقط خرسند می شوند بلکه این عمل آنها باعث می شود که دیگران هم متقابلا کاری برای آنها انجام دهند.

متولدین اردیبهشت : مس
فلز ماه اردیبهشت مس است که رسانای برق و گرماست و بعد از گذشت سالها همچنان درخشان باقی می ماند. در زندگی خانوادگی حاکم ورئیس است و هیچکس جرات ندارد آرامش او را بر هم زند. او مانند زمان صبور است و مانند جنگل عمیق ٬ واز چنان قدرتی برخوردار است که قادر است کوه را جابجا کند ولی آدمی لجوج و یکدنده است. این افراد معمولا از چیزهای کوچک خوششان نمی آید واز همین رو دلبستگی خاصی به عشق پایدار و ثروت دارند.

متولدین خرداد : جیوه
فلز سرد جیوه در متولدین خرداد تمایلات دوگانه ای را به وجود می آورد مگر آنکه خودش جلوی آین کارها را بگیرد و به ندای قلب خود گوش کند. هنگامی که عمیقا به دنبال علت بی حوصلگی متولد خرداد بگردید در می یابید که او همیشه در پی هدفی است ولی مشکل اساسی او اینست که هدف را نمی شناسد.متولد خرداد از تخیل بسیار قدرتمندی برخوردار است و به همین خاطر اهداف زیادی را در سر می پروراند. ذهن متولدین خرداد همیشه به کاری مشغول است و بهمین دلیل بیش از دیگران به استراحت نیاز دارد. آنها با آنکه نسبت به بیخوابی حساس هستند ولی هیچگاه به اندازه کافی نيخوابند.
متولدین تیر: نقره
فلزوجودی متولدین تیر ٬ نقره است که علیرغم تشابه با سایر فلزات از خصوصیات ویژه گرانبهایی برخوردار است. آنها قلب مهربانی دارند و نیاز دیگران را به خوبی حس می کنند و به آن اهمیت می دهند و می خواهند به دیگران کمک کنند ٬ اما در ابتدا منمتظر می شوند تا ببیند کسی دیگری پیدا می شود که پیش قدم شود چون دوست ندارد پول و وقت خود را صرف چیزی کنند که نیازی به آن نیست. اما اگر دریابد که کس دیگری آستین خود را بالا نزده است آنگاه در آخرین لحظه دست به کار می شود او می گذارد که دو بار زیر آب فرو روید ٬ ولی بار سوم شما را نجات می دهد . او خیلی رئوف است و نمی گذارد غرق شوید.

متولدین مرداد: طلا
متولد مرداد در دوستی بسیار وفادار است و درموقع دشمنی آدم منصف و قدرتمندی است . او چه ساکت باشد ٬ چه خودنما ٬ فردی خلاق ٬ مبتکر و قدرتمند است . چون او از طلای خالص است به همین دلیل ما ٬ گاهی خودخواهی ٬ تکبرو تنبلی او را نادیده می گیریم .متولدین مرداد در مورد پول هیچگونه احتیاطی به خرج نمی دهند ٬ بسیار ولخرج هستند و حتی اگر پول زیادی نداشته باشند شیک می پوشند و زندگی شان لوکس است و برای تفریح و سرگرمی خود زیاد خرج می کنند. اگر کسی از آنها پول بخواهد به او می دهند و اگر نداشته باشند از دیگری قرض می کنند و به او می دهند.

متولدین شهریور: جیوه
اگر درجه حرارت محیط مناسب باشد ٬ متولدین شهریور علیرغم اینکه ظاهرا ترکیبی از فولاد و یخ به نظر می رسند ٬ در اثر عواطف اطرافیان ذوب خواهند شد . آنها بدون تردید انسانهایی صادق و قابل اعتمادی هستند ولی زمانی که نخواهند به جایی بروند و یا کار خاصی را انجام دهند ٬ به راحتیمیتوانند خود را به مریضی بزنند. در چنین مواقعی استعداد نمایی آنها در زمینه هنرپیشگی هویدا میشود. متولدین شهریور از عکسهای خود ایراد می گیرند و در مورد سر و وضع خود وسواس شدیدی دارند ٬ همیشه سر و وضعی مرتب و پاکیزه دارند و در مورد لباس بسیار سخت گیر هستند.

متولدین مهر : مس
متولدین مهر سودمندی فلز مس را که فلز هم آهنگی آنهاست بازتب می دهند. از هر گونه بی ادبی و بی نزاکتی تنفر دارند ولی با وجود این اگر تابلویی روی دیوار خانه تان کج باشد ًنرا صاف می کنند و اگر صدای تلویزیون تان زیاد باشد آن را کم می کنند . آنها عاشق مردم هستند ولی ازاجتماعات بزرگ بدشان می اید.مانند کبوتران صلح دائم این طرف و آنطرف می روند.و به میانجیگری می پردازند و صلح و صفا برقرار میکنند.انسانهایی بامحبت و دلپذیر هستند ولی گاهی اوقات بداخلاق واخمو می شوندو از دستور دادن به دیگران خوششان می آید.

متولدین آبان: آهن
در بین متولدین آبان آدم عصبی و بی قرارخیلی کم دیده می شود و این در اثر فلز درونی شخصیت آنهاست ٬ با وجود این آنها خیلی رقیق القلب بوده و نسبت به افراد ناتوان و درمانده خیلی دلسوز هستند. متولدین آبان هرگز هدیه یا محبت کسی را فراموش نمی کنند و فورا در جستجوی جبران آن برمی ایند.از طرف دیگر ظلم و بی عدالتی را نیز فراموش نمی کنند و در مقابل ان واکنش های متفاوتی را از خود بروز می دهند. به خانواده و روابط خانوادگی اهمیت زیادی می دهندو رفتارشان با کودکان ملایم و عطوفت آمیز است.

متولدین آذر : قلع
در میان متولدین آذر به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که شوخ طبع و بذله گو باشد و همین تعداداندک نیز که در گفتن لطیفه چنان خام هستندکه هیچ کس به آنها نمی خندد. اگر چه متولدین آذر حافظه ای بسیار قوی دارند ولی گاهی فراموش می کنند که کت خود را کجا گذاشته اند آنها هرگز نمی توانند دروغگوی ماهری باشند هیچ کس حتی برای یک لحظه نمی تواند دروغ آنها را باور کند. ریا کاری و دروغ گویی اصلا با مزاج آنها سازگار نیست و هر وقت سعی به انجام این کار نمایند به زودی دستشان رو می شود . متولدین آذر ٬ چه کم رو چه پررو ٬ در زمینه عشق همیشه آماده اند که شانس خود را امتحان کنند و خود را به آب و آتش بزنند.

متولدین دی : سرب
اگر چه فلز درونی متولد دی او را به فردی بسیار محکم تبدیل ساخته است اما او فردی خجالتی است که روحیه ای لطیف و حساس دارد. متولد دی همه کسانی را که باعث صعود آنها شده اند بسیار ستایش می کنند . آنها خواستار پیروزی و موفقیت هستند و به سنتها و آداب و رسوم احترام می گذارند. در شخصیت متولد دی همیشه اندکی افسردگی و غم همراه با جدیت وجود دارد. اما هیچ یک از این دو خصوصیت باعث نمی شود که اواز انضباط جدی دست بر دارد . متولد دی به حدی لایق و کارآمد است که به راحتی می توانید زمام امور را به دستش بسپارید.

متولدین بهمن: اورانیوم
فلز درونی متولدین بهمن یک فلز حقیقی نیست و یک ماده رادیواکتیو است که فقط در ترکیبات یافت می شود . اورانیوم می تواند موجب انفجارات عظیم و زنجیره ای گردد ازهمین رو تلاش برای محدود کردن آنها و مجبورساختن شان به انجام کاری مثل کوشش برای به دام انداختن طوفان زمستانی دریک  بطری است . متولدین بهمن عقیده خود را خیلی رک و بی پرده به زبان می آورد ولی هرگز سعی نمیکند عقیده اش را به شما تحمیل کند. یک بهمنی برای احساس امنیت دور و اطراف خود را شلوغ می کند و دوستان زیادی دارد ولی گاهی اوقات به یکباره در پیله تنهایی خود فرو می رود و دلش می خواهد تنها باشد.

متولدین اسفند: قلع
فلز متولد اسفند ٬ آهن ٬ جیوه ٬ طلا و یا سرب نیست بلکه آلیاژی از فلزهاست که نشانگر غیر واقعی و توهم آمیز بودن این افراد است. آنها قوی تر از آن هستند که می پندارید و عاقل تر ازآن که می شناسید ولی تا زمانی که خودشان راز وجود شان را کشف نکنند ٬ راز آنها همواره پوشیده و مخفی باقی خواهد ماند. یک متولد اسفندتمایل چندانی به آرزوهای دنیوی ندارد٬ همچنین برای مقام ٬ قدرت و یا رهبری ارزشی قائل نیست و ثروت و مال دنیا برای او جذابیتی ندارد. او به آینده هیچ اشتیاقی ندارد و نسبت به آن بی خیال است. در مورد گذشته نیز دانشی شهودی دارد و در مورد امروز شکیبا و مقاوم است

زحال من اگر پرسي ، بجز دوري ملالي نيست

               ملالي هم اگر باشد ، توخوش باشي خيالي نيست

نميدانم كه در خاطر ، بري نام مرا يا نه...

                ولي اين را بدان هرگز ، خيالم از تو خالي نيست

شب عفو است و من محتاج دعايم....

                           زعمق دل دعايي كن برايم!

اگر امشب به معشوقت رسيدي،

                         خدا را درميان اشك ديدي ،

بگو يارب فلاني رو سياهست                                                         

                     دو دستش خالي و غرق گناهست

 بگو يارب تويي درياي جوشان

                    درين شب رحمتت بر وي بنوشان

به من تکیه کن...

من تمام هستی ام را دامنی می کنم تا تو سرت را بر آن بنهی...

تمام روحم را اغوشی می سازم تا تو در آن از هراس بیاسایی....

تمام نیرویی را که در دوست داشتن دارم دستی می کنم تا چهره و 

 گیسویت را نوازش کند....

تمام  بودن خود را زانویی می کنم تا برآن به خواب روی.....

خود را ، تمام خود را به تومی سپارم.........

 تا هرچه بخواهی از آن بیاشامی ، از آن برگیری ،

هرچه می خواهی از آن بسازی ،

هرگونه بخواهی باشم........

 از این لحظه مرا داشته باش...!

                                               ( دكتر شريعتي)

من كه از كوي تو بيرون نرود ، پاي خيالم...

نكند فرق به حالم ،

چه براني ، چه بخواني ،

چه به اوجم برساني ،چه به خاكم بكشاني ،

نه من آنم كه برنجم ، نه تو آني كه براني........!


"یکمعلم پای تخته داد میزد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسیها
لواشک بین خود تقسیم میکردند


وآن یکی در گوشه‌ای دیگر «جوانان» را ورق میزد.
برای اینکه بیخود های‌و هو میکرد و با آن شور بی‌پایان
تساویهای جبری را نشان مي‌داد
با خطی ناخوانا بروی تخته‌ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود


تساوی را چنین بنوشت : یک با یک برابر است
از میان جمع شاگردان یکی ‌برخاست
همیشه یک نفر باید بپاخیزد...
به آرامی سخن سر داد :
تساوی اشتباهی فاحش و محض است


نگاه بچه‌ها ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر جا ماند
و او پرسید : اگر یک فرد انسان ، واحد یک بود
آیا یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد:  آری برابر بود


و او با پوزخندی گفت :
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود


آنکه صورت نقره گون ، چون قرص مه می‌داشت بالا بود
وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
این تساوی زیر و رو می شد
حال می‌پرسم یک اگر با یک برابر بود ،
نان و مال مفتخواران از کجا آماده مي‌گردید؟


یا چه‌کس دیوار چین‌ها را بنا می‌کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار فقر خم می‌گشت؟
یا که زیر ضربه شلاق له می‌گشت؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه‌کس آزادگان را در قفس می‌کرد؟

معلم ناله‌آسا گفت:

بچه‌ها در جزوه‌های خویش بنویسید؛

                     یک با یک برابر نیست!

زندگی سه جمله است:

تجربه از دیروز،استفاده از امروزو امید به فردا ...اما افسوس که ما زندگی را بر سه جمله دیگر بنا کردیم: حسرت دیروز، اتلاف امروزو ترس از فردا...

 اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری !

بغض،  بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست... اگر بشكند دیگر اعتراض نیست ، التماس است !

عشق آدم را داغ مي كند و دوست داشتن ، آدم را پخته .... هر داغي درنهايت سرد خواهد شد اما هيچ پخته اي ديگر خام نخواهد شد.

 

چه رنجي است لذت را تنها بردن ، وچه زشت است زيبايي را تنها ديدن ، در بهشت هم تنها بودن سخت تراز كوير است !

 

مراقب باشيد چيزهايي را كه دوست داريد بدست بياوريد وگرنه مجبور خواهيد شد چيزهايي را كه بدست آورده ايد دوست بداريد !

 

اينجا در دنياي من گرگها هم افسردگي گرفته اند ، ديگر گوسفندان را نمي درند بلكه به ني چوپان دل مي سپارند و گريه مي كنند.......!

باور نكن تنهاييت را...

من در تو پنهانم ، تو در من 

از من بمن نزديكتر تو ، از تو به تو نزديكتر من...

باور نكن تنهاييت را تا  "يك دل"  و " يك درد" داريم..

تا در عبور ازكوچه عشق بر دوش هم سر ميگذاريم ،

 دل تاب تنهايي ندارد

 باور نكن تنهاييت را هر جاي اين دنيا كه باشي ،

من با توام  تنهاي تنهام!تنها .....................

دکتر شریعتی : «کلاس پنجم که بودم پسر درشت

هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر

تمام چیزهای چندش آور بود ،آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه

کچل بود، دوم اینکه سیگار میکشید و سوم - که از همه

تهوع آور بود- اینکه در آن سن و سال،زن داشت.!...

 چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان

میگذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه

زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم و تازه

 فهمیدم که :

خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران

ابراز انزجار میکند که در خودش وجود دارد....

پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند.

عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه.

بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش.

سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن.

خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن.

بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن.

با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.

سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.

روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.

ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.

تواناترین کلمه "دانش"است... آن را فراگیر.

محکم ترین کلمه "پشتکار"است...آن را داشته باش.

سمی ترین کلمه "غرور"است... بشکنش.

سست ترین کلمه "شانس"است... به امید آن نباش.

شایع ترین کلمه "شهرت"است... دنبالش نرو.

لطیف ترین کلمه "لبخند"است...آن را حفظ کن.

حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت"است... از آن فاصله بگیر.

ضروری ترین کلمه "تفاهم"است... آن را ایجاد کن.

سالم ترین کلمه "سلامتی"است... به آن اهمیت بده.

اصلی ترین کلمه "اطمینان"است... به آن اعتماد کن.

بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی"است... مراقب آن باش.

دوستانه ترین کلمه "رفاقت"است... از آن سوءاستفاده نکن.

زیباترین کلمه "راستی"است... با ان روراست باش.

زشت ترین کلمه "دورویی"است... یک رنگ باش.

ویرانگرترین کلمه "تمسخر"است... دوست داری با تو چنین کنند؟

موقرترین کلمه "احترام"است... برایش ارزش قایل شو.

آرام ترین کلمه "آرامش"است... به آن برس.

عاقلانه ترین کلمه "احتیاط"است... حواست را جمع کن.

سخت ترین کلمه "غیرممکن"است... وجود ندارد.

تاریک ترین کلمه "نادانی"است...آن را با نور علم روشن کن.

صبورترین کلمه "انتظار"است... منتظرش باش.

بی ارزش ترین کلمه "انتقام"است... بگذاروبگذر.

ارزشمندترین کلمه "بخشش"است... سعی خود را بکن.

قشنگ ترین کلمه "خوشروئی"آست... راز زیبائی در آن نهفته است.

رساترین کلمه "وفاداری"است... سر عهدت بمان.

تنهاترین کلمه "گوشه گیری"است...بدان که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.

محرک ترین کلمه "هدفمندی"است... زندگی بدون هدف روی آب است. تقدیم به مهربانم افسی جونم

آیا می دانید تقریبا یک سوم وزن یک زن و یک دوم وزن یک مرد را ماهیچه تشکیل می دهد.

آیا می دانید ۳۰ برابر جمعیتی که امروزه بر روی کره زمین است در زیر خاک مدفون اند...

آیا می دانید با یک مداد می توان خطی به طول ۵۶ کیلومتر کشید.

آیا می دانید عقرب ها تنها موجوداتی هستند که اشعه رادیواکتیو تاثیری بر آنها ندارد.

آیا می دانید عقرب ها دو دشمن دارند که یکی از آن ها یک نوع سار و دیگری مگس است.

آیا می دانید شیشه به ظاهر جامد است ولی مایعی است که با سرعت بسیار کند حرکت می کند.

آیا می دانید اولین راه شوسه و زیرسازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد.

آیا می دانید نور می تواند در یک ثانیه ۷٫۵ دور، دور زمین بچرخد.

آیا می دانید اگر تمام رگ های خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷۰۰۰ کیلومتر می شود.

آیا می دانید سرعت صوت در فولاد ۱۴بار سریع تر از سرعت آن در هواست.

آیا می دانید وقتی مگس بر روی یک میله فولادی می نشیند به اندازه ۲میلیونیم میلیمتر خم می شود.

آیا می دانید فشار در مرکز خورشید تقریبا ۷۰۰ میلیون تن بر ۵/۴ مترمربع است.

آیا می دانید طول عمر مردم سوئد و ژاپن از دیگر ملل جهان بیشتر است.

آیا می دانید داغ ترین نقطه زمین در دالول اتیوپی است که دمای هوا در سایه ۹۴ درجه است.

آیا می دانید ۱ لیتر سرکه در زمستان سنگین تر از تابستان است.

آیا می دانید ۶۰ درصد از ماهواره های جهان، نظامی و ۴۰ درصد بقیه غیرنظامی است.

آیا می دانید یک بیلیون برابر با میلیون ضرب در میلیون است.

آیا می دانید شانس شبیه بودن دو اثر انگشت ۱ به ۶۴ میلیارد است.

آیا می دانید یک گالن روغن سوخته، می تواند تقریبا ۱ میلیون گالن آب تمیز را آلوده کند.

آیا می دانید خوردن ۱ سیب اول صبح، بیشتر از قهوه باعث دورشدن خواب آلودگی می شود.

آیا می دانید قدیمی ترین آدامسی که جویده شده، متعلق به ۹۰۰۰ سال پیش بوده است.

آیا می دانید اسکیموها هم از یخچال استفاده می کنند، منتها برای محافظت غذا در مقابل یخ زدن.

آیا می دانید جویدن آدامس هنگام خردکردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود.

آیا می دانید در ۴۰۰۰ سال قبل، هیچ حیوانی اهلی نبود.

آیا می دانید به طور متوسط روزانه ۱۲ نوزاد به خانواده ها اشتباه داده می شوند.

آیا می دانید هیچ کس نمی داند چرا صدای اردک ها اکو نمی شود.

آیا می دانید سس کچاپ در سال ۱۸۳۰ به عنوان یک دارو به فروش می رفته است.

آیا می دانید لئوناردو داوینچی ۱۰ سال طول کشید تا لب های مونالیزا را نقاشی کند.

آیا می دانید وقتی پاهایتان را آرام بالا بیاورید و به پشت بخوابید در ماسه فرو نمی روید.

آیا می دانید اکثر افراد در کمتر از ۷ دقیقه خوابشان می برد!

آیا می دانید یک انسان ۸ ثانیه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است

آیا می دانید سالی ۵۰۰ شهاب سنگ به زمین برخورد می کنند.

آیا می دانید خورشید روزی ۱۲۶۰۰۰ میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می فرستد.

آیا می دانید کوچک ترین زمین فوتبال ساخته شده یک بیست هزارم یک تار مو است.

آیا می دانید با دویدن می توان مسافر زمان بود و کسری از ثانیه از دیگران بیشتر عمر کرد.

آیا می دانید ۵۶ درصد افرادی که چپ دست هستند، تایپیست اند..

آیا می دانید هر ۱ دقیقه نسل یک موجود زنده منقرض می شود.

آیا می دانید داوینچی با یک دست می نوشت و با دست دیگر نقاشی می کشید.

آیا می دانید گوش و بینی در تمام طول عمر رشد می کنند.

آیا می دانید آب دریا بهترین ماسک صورت است.

آیا می دانید در ساخت برج ایفل ۲٫۵ میلیون پیچ و مهره به کار رفته است.

آیا می دانید بینی انسان قادر به تشخیص ۱۰۰۰۰ نوع بوی مختلف است.

به چه مي خندي !؟
به چه چيز!؟
به شكست دل من
يا به پيروزي خويش !؟

به چه مي خندي...!؟
به نگاهم كه چه مستانه تو را باور كرد!؟
يا به افسونگري  چشمانت
كه مرا سوخت
...و خاكستر كرد...!؟

به چه مي خندي !؟به تنهایی من
یا به دل ساده ي من مي خندي
كه دگر تا به ابد نيز به فكر خود نيست !؟
يا به جفايت كه مرا زير غرورت له كرد !؟
به چه مي خندي !؟

به هم آغوشي من با غم ها
........يا به
خنده داراست.....بخند !!به تنهایی من

دریای خاموش

من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان ‌صفت باشم

من می توانم تو را دوست داشته یا از تو متنفر باشم

من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم

چرا که من یک انسانم و این ‌ها صفات انسانى است

و تو هم به یاد داشته باش

من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام

تو را دیگرى باید برایت بسازد و

تو هم به یاد داشته باش

منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است

تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند

لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان

و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى

و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه

ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى

می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم و من هم

می‌توانى از من متنفر باشى بى ‌هیچ دلیلى و من هم

چرا که ما هر دو انسانیم

این جهان مملو از انسان‌ هاست

پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد

تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حكمی صادر كنی و من هم

قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است

دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌ستایند

حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند

دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم

چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت

نه حسودى و نه دشمنى و نه حتا رقیبى

من قابل ستایشم و تو هم

یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد

به خاطر بیاورى که آن‌ هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى

همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان با نقابى متفاوت

اما همگى جایزالخطا

نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى

و یادت باشد که کارى نه چندان راحت است


آسمانی
بنام بهترین معنای بودن و یگانه تکیه گاه زیستن

سلام
به سراغ من اگر می آیی

تند وآهسته چه فرقی دارد

تو به هر جور دلت خواست بیا

مثل سهراب دگرجنس تنهایی من چینی نیست

که ترک بردارد
مثل .....مرمر شده است

چینی نازک تنهایی من

توفقط زود بیا      زود بیا دیره   زری             

تنها به یادت با دلی غمبار گریم              دلخسته ام از هجر رویت زار گریم

باور نمی کردم چنین خواری خود را       تقدیر من شد روز و شب بسیار گریم 

تنهاترینم  ای بهترینم 

اشک از دیده روان خواهم کرد                  

در غم تو همیشه خواهم گریست . شبم بی تو همه تاریک باشد .

 غمم در هجر تو پایان ندارد          شبم    دیگر مه تابان ندارد

به یادت ناله ها بسیار دارم        به جز تو جان من جانان ندارد

بگذار تا بگریم .

دلتنگم و با تمام دلتنگی تو را می جویم .

دل شکسته ام را از من بگیر . از این دل محزون بیزارم 

 و از وجود ناخالصم در فرار. مرا مست خودت

کن و از بت های بی ارزش دلم را تهی کن .

اگر می خواهی مرا بسوازانی با آتش عشقت بسوزان همین..............................

دلسوخته از فراق یارم                            داند که ز دیده اشکبارم 

روی دل من به سوی یار است                 یاری که به جز غمش ندارم 

امید دلم به جز خدا نیست                       عشق رخ او بود شعارم 

یارب مددی که بار دیگر                           دستم به دعا  سویت  برآرم 

ای آرزوی دل حزینم                                لطف تو همیشه گشته یارم              

ای رازق بندگانت ای دوست                     لطفی بنما به کسب و کارم  

از غربت خود چرا ننالم                             از هجر رخ تو بی قرارو تنهایم        دریای خاموش  زری

مرتضی پاشایی - زیادی

مرجع کد آهنگ : ميهن کد

پسری که قلبش بيرون از بدن است
 
پزشكان چينى به دنبال راه حلى براى زنده نگه داشتن كودك پنج ساله چينى هستند كه از هنگام تولد با قلب بيرون از بدن به دنيا آمده است.
جهان: پزشكان چينى به دنبال راه حلى براى زنده نگه داشتن كودك پنج ساله چينى هستند كه از هنگام تولد با قلب بيرون از بدن به دنيا آمده است.

پزشكان زنده ماندن «ژانگ ويوآن» را نوعى معجزه مى دانند. به گفته رئيس مركز پزشكان چين اين نوع تولد بسيار نادر بوده و از هر يك ميليون كودك با قلب بيرون از بدن، تنها پنج كودك زنده مى مانند.

پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ،آرامش را تصویر کند.

نقاشان بسیاری آپارخود را به قصر فرستادند. آن تابلوها تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب،رودهای آرام،کودکانی که در خاک میدویدند،رنگین کمان در آسمان، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ...

پادشاه تمام تابلوها را بررسی کرد،اما سرانجام فقط 2اثر را انتخاب کرد.

اولی،تصویر دریاچه ای آرام بود که کوهای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش میشد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه میکردند ،در گوشه چپ دریاچه،خانه کوچکی قرار داشت،پنجره اش باز بود و دود از دودکش آن بریخواست ، که نشان میداد شام گرم و نرمی آماده است.

تصویر دوم هم کوها را نمایش میداد؛ اما کوه ها ناهموار بود. قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوه به طور بی رحمانه ای تاریک بود و ابرها آبستن آذرخش،تگرگ و باران سیل اسا بود.

این تابلو با تابلوهای دیگر که برای مسابقه فرستاده بودند،هماهنگی نداشت.

اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه میکرد، در بوریدگی صخره ای شوم ،جوحه پرنده ای را میدید...

آنجا ،در میان غرش وحشیانه طوفان،جوجه گنجشکی آرام نشسته بود .

پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده جایزه بهترین تصویر آرامش ،تابلو دوم است.

بعد توضیح داد: آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سروصدا،بی مشکل،بی کارسخت یافت شود.

آرامش:چیزی است که میگذارد در میان شرایط سخت،بمانی و آرام باشی...  


دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نيست.

 من به تو جان مي سپارم دل که قابل دار نيست

---------------------------
لذت عشق ؛

زماني که آن را نثار ميکنيد

 بيشتر از زماني است که دريافتش ميکنيد!!!
-------------------------------
خداوند هر گاه بخواهد انساني را فاسد كند

 او را به تمامي آرزوهايش مي رساند

------------------------------

کاش بودي تا دلم تنها نبود

 تا اسير غصه ي فردا نبود

 کاش بودي تا براي قلب من زندگي اين گونه بي معنا نبود

 کاش بودي تا لبان سرد من

 بي خبر از موج و از دريا نبود

کاش بودي تا فقط باور کني

 بعد تو اين زندگي زيبا نبود

-----------------------------
به پايان فكر نكن ..

 انديشيدن به پايان هر چيز

شيريني حضورش را تلخ مي كند ..

 بگذار پايان تو را غافلگير كند درست مانند آغاز

----------------------------
حقيقت انسان به آنچه اظهار مي کند نيست،

 بلکه حقيقت او نهفته درآن چيزي است که

از اظهار آن عاجز است

بنابراين اگر خواستي او را بشناسي

 نه به گفته هايش,

بلکه به نا گفته هايش گوش كن
------------------------------

به نام خدا خالق انسان .

 به نام انسان خالق غم ها .

به نام غم ها به وجود اورنده ي اشك ها .

 به نام اشك تسكين دهنده ي قلب ها .

 به نام قلب ها ايجاد گر عشق

 و به نام عشق زيباترين خطاي انسان
------------------------------
دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نيست.

 من به تو جان مي سپارم دل که قابل دار نيست

+ 

می گن پایان هر چیزی یک شروع مجدد است
 رو این
روزا با تمام وجودم گرفتم
 

پایان یک دوستی شروع یک رابطه جدید

 

رابطه ای که ماهیت، کیفیت، کمیت آن کاملا

متفاوت از رابطه های قبلی من بوده ...

جالب تر اینجاست که این رابطه جدید با خود من

شکل گرفته

این مدت تمام درسهایی که از رابطه های قبلی

گرفتم را آموختم و یک رابطه جدید در رابطه با خودم شروع کردم

رابطه ای که به خودم احترام میگذارم

خواسته هام رو مطرح میکنم

مقتدر در جایگاه خودم ایستادم و عشق رو

می خوام نه عشق هالیوودی

عشق واقعی که هرچند کم اما تو آخرین رابطه

تونسته بودیم جاری کنیم. اما لذت آن، آرامش و

همبستگی آن لحظه ها اینقدر زیاد بود که درس

ارزنده ای آموختم.

عشق واقعی توش احترام هست، شادی، حمایت،

سبکدلی، محبت و همه چیز دیگه هست و مهمتر

اینکه دوطرفه است و زمانی میاد که هر دو آدما به

خواسته های خودشون رسیده باشند. نه اینکه

یکی رسیده باشه...

رضایت از تک تک لحظه های با هم بودن

 

دلتنگی، ناراحتی، عصبانیت همه اینا شیرین

میشه و گذرا ...